خواب و دریا و اوج گرفتن
جدیدا در بیشتر خوابهایی که یادم می ماند دریا آب اقیانوس هست. دبشب خوابی دیدم که در ان اتفاقات زیادی افتاد ولی آنچه یادم مانده که در منطقه ای وسیع ولی صنعتی پالایشگاهی بودیم من از نردبانی بسیار بلند که نمی دانم به کجا در ان بالاها در ابرها گم می شد بالا رفتم بعد خودم را به پایین پرت کردم و انگار توری روی من پهن شد که خاصیتی داشت که مرا از زمین خوردن نجات داد و مانند این تشک هایی که پایین برای سقوط پهن می کنند عمل کرد. عجیبه از بالا روی من افتاد ولی انگار زیر من بود و مرا بلند کرد و دمپینگ کرد تا من با چند بار بالا و پایین و رفت و برگشت ارام روی زمین فرود آمدم.
آنجا مهندس و بچه های گروه Emi هم بودند. انگار او نظاره گر بالارفتن و پرتاب من بود انگار شاید تمرینی بود برای من. نمیدانم. بسیار هیجان داشتم به بقیه گروه گفتم که بر خلاف ترس بسیار همیشگی من از ارتفاع، چقدر برایم راحت بود انجام دادنش و ترسی نداشت بیشتر تعجب بود از نترسیدنم.
وفتی بیدار شدم از یادآوری این خواب یاد خواب دیگری افتادم که آن هم شاید همان دیشب و قبل تر بوده است. در ان جایی بالای اقیانوس "سعی" داشت با پاراشوتینگ پرواز می کرد. ما آسمان را نگاه می کردیم و حرکت های او را دنبال می کردیم. آسمان را خوب خاطرم هست ابری و خاکستری با ابرهای فشرده و درخشان که از وسط آنها نور خیره کننده و سپید خورشید می تابید. و تشعشع های ان تلاش می کنند از لای ابرها راهی به بیرون بیابند. منظره در عین چشم نواز بودن باعث تنگ شدن چشم ها هم می شود. یهو او اوج گرفت عمودی رفت بالا و بعد را جیغ و هیجان حالتی شبیه سقوط آزاد کرد و دوباره این حرکت را تکرار کرد و با قدرت بیشتری بالا رفت و دوباره ما دیگر ترسیده بودیم به نظرمان عادی نبود در بار سوم دیگر پایین نیامد ما داد و فریاد زدیم انگار در ساحلی بودیم اینجا انگار بیدار شدم ولی من ادامه خواب را اینطور پیش بردم به گارد ساحل اطلاع دادم و انها دو نفری را برای اوج گرفتن و بالا رفتن فرستادند انگار رانا هم آن بالا بود او را آسوده پایین اوردیم او هم ترسیده بود سعی کردم آرامش کنم مانند مادرش بعد خودم هم همراه ان دو رفتم بالا برای جستجو رفتم. انگار شواهد نشان میداد در اقیانوس فرود آمده خروشان بود. دنبالش گشتیم و صدایش کردیم بدن افتاده روی آب را در ان تلاطم ها دیدیم و او را بیرون آوردیم و شروع به تنفس دادیم خدا رو شکر!